کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاینده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پاینده
فرهنگ فارسی معین
(یَ دِ) (ص فا.) پایدار، جاوید.
-
جستوجو در متن
-
باقی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (ص .) پاینده ، جاوید.
-
خالد
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ ع . ] (ص .) پاینده ، جاوید.
-
پایسته
فرهنگ فارسی معین
(یِ تِ) (ص مف .) پاینده ، دایم ، باقی .
-
مستدام
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ) [ ع . ] (اِمف .) دائم ، برقرار، پاینده .
-
پایا
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) 1 - پاینده ، پایدار. 2 - محکم . 3 - گیاهی که بیش از یک یا دو سال باقی بماند.
-
پدرام
فرهنگ فارسی معین
(پَ یا پِ) (ص مر.) 1 - آراسته ، نیکو. 2 - خوش وخرم . 3 - خجسته ، فرخ . 4 - همیشه ، پاینده .
-
دام ظله
فرهنگ فارسی معین
(مَ ض لُِ) [ ع . ] (جملة دعایی ) سایه اش پاینده باد، بر دوام و پایدار باد سایة وی .