کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاک کن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پاک کن
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (اِمر.) ماده پلاستیکی نرمی که در کارخانه به صورت قالبی ساخته شده است و برای پاک کردن نوشته به کار می رود.
-
واژههای مشابه
-
پاک باختن
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (مص م .) پاکبازی کردن .
-
پاک باخته
فرهنگ فارسی معین
(تِ) ( اِ.) 1 - کسی که همة پول خود را باخته است . 2 - کسی که همه چیز خود را از دست داده است .
-
پاک دامن
فرهنگ فارسی معین
(مَ) (ص مر.) برخوردار از پاکدامنی ، نداشتن وضع یا کیفیت رفتارهای زشت و ننگین .
-
پاک سازی
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) 1 - پاک کردن جایی . 2 - مجازاً: بیرون کردن یا بازنشسته کردن کارمند یا عضوی از یک موسسه .
-
پاک سرشت
فرهنگ فارسی معین
(س ِ رِ) (ص مر.)پاک نهاد، پاک - طینت .
-
پاک نفس
فرهنگ فارسی معین
( نَ فَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) راستگوی .
-
پاک و پوست کنده
فرهنگ فارسی معین
(کُ کَ دِ) (ص مر.) آشکار، صریح .
-
جستوجو در متن
-
شت
فرهنگ فارسی معین
(شُ) [ روس . ] (اِ.) 1 - ماهوت پاک کن . 2 - بُرُس ، برس نقاشی .
-
ابیض
فرهنگ فارسی معین
(اَ یَ) [ ع . ] (ص .)1 - سفید، سپیدرنگ . 2 - (کن .) شمشیر. 3 - جوانی . 4 - مرد پاک ناموس .
-
سبزی
فرهنگ فارسی معین
(سَ) 1 - (حامص .) سبز بودن . 2 - طراوات ، شادابی . 3 - (اِ.) گیاهی که خام یا پختة آن را می خورند. مانند: نعناع ، ترخون ، ریحان و جزو آن ها. ؛ ~خوردن هر یک از سبزی هایی که به صورت خام خورده می شود. ؛ ~ پاک کن ~کنایه از: متملق ، چاپلوس .