کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاک کردن پنبه یا پشم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پاک باخته
فرهنگ فارسی معین
(تِ) ( اِ.) 1 - کسی که همة پول خود را باخته است . 2 - کسی که همه چیز خود را از دست داده است .
-
پاک سرشت
فرهنگ فارسی معین
(س ِ رِ) (ص مر.)پاک نهاد، پاک - طینت .
-
پاک نفس
فرهنگ فارسی معین
( نَ فَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) راستگوی .
-
پاک و پوست کنده
فرهنگ فارسی معین
(کُ کَ دِ) (ص مر.) آشکار، صریح .
-
مداد پاک کن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کُ) [ ع - فا. ] (اِ.) وسیله ای از ترکیبات لاستیک برای زدودن اثر مداد.
-
جستوجو در متن
-
غاز کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م .) پنبه یا پشم را برای ریسیدن آماده کردن .
-
چغبوت
فرهنگ فارسی معین
(چَ) (اِ.) 1 - پنبه یا پشم و مانند آن که داخلِ تشک ، لحاف ، بالش کنند. 2 - بالش ، تشک یا هر چیز آکنده از پشم و پنبه .
-
فلانل
فرهنگ فارسی معین
(فِ نِ) [ فر. ] (اِ.) پارچه ای لطیف و سبک که از پنبه یا پشم بافند.
-
غاژ کرده
فرهنگ فارسی معین
(کَ دِ) (ص مف .) پنبه یا پشم زده و مهیا برای رشتن .
-
لحاف
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ ع . ] (اِ.) رواندازی آکنده از پشم یا پنبه که هنگام خوابیدن بر روی خود می اندازند.
-
آکنش
فرهنگ فارسی معین
(کَ نِ) ( اِ.) آن چه که با آن درون چیزی را پر کنند. پشم یا پنبه که درون لحاف یا تشک یا جامه کنند. آکنه نیز گویند.
-
نوار
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (اِ.) 1 - رشته ای پهن مانند تسمه که از پشم یا پنبه یا ابریشم می بافند. 2 - رشتة باریک مغناطیسی شده مانند: نوار ضبط صوت یا ویدئو. 3 - ناحیة باریک و دراز از یک سرزمین . 4 - هر چیز که به شکل رشته ای باریک درآمده .
-
بالش
فرهنگ فارسی معین
( ~.) ( اِ.) = بالشت : وسیله ای به شکل کیسه چهارگوش که آن را با مادة نرمی مثل پر، پنبه ، پشم شیشه یا اسفنج پر کرده و در هنگام خواب یا استراحت سر را روی آن می گذارند، متکا، مسند.
-
اطابه
فرهنگ فارسی معین
(اِ بِ یا بَ) [ ع . اطابة ] (مص م .) 1 - پاک کردن . 2 - خوشبوی کردن . 3 - حلال و پاکیزه کردن . 4 - خوشمزه کردن طعام .