کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پارگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پارگی
فرهنگ فارسی معین
(رِ) (حامص .) 1 - دریدگی ، کهنگی . 2 - جزئیت . 3 - قحبگی .
-
جستوجو در متن
-
درپی
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (اِ.) پینه ، وصله ، تکه ای پارچه که بر پارگی جامه دوزند.
-
دریدگی
فرهنگ فارسی معین
(دَ دِ)(حامص .) 1 - پاره شدگی ، پارگی . 2 - (عا.) بی شرمی .
-
راتق
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - کسی که پارگی را درست کند. 2 - عالِم به انجام کار.
-
کوک زدن
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) (مص م .) دوختن پارگی ، بخیه زدن .
-
زدگی
فرهنگ فارسی معین
(زَ دِ) (حامص .) 1 - خراش یا پارگی اندک در سطح چیزی . 2 - حالت نارضایتی و نومیدی و خستگی .
-
رفو
فرهنگ فارسی معین
(رُ) [ معر. ] (اِ.) دوخت دررفتگی ها و پارگی های پارچه یا فرش به طوری که به آسانی قابل تشخیص نباشد.
-
عوار
فرهنگ فارسی معین
(عَ یا عِ یا عُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - عیب ، عیب و عار. 2 - دریدگی و پارگی در پارچه یا جامه .
-
پاره
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ په . ] ( اِ.) 1 - رشوه . 2 - ارمغان . 3 - نوعی حلوا. 4 - پیشکش ، هدیه . 5 - بهر، بخش . 6 - قطعه ، تکه . 7 - پینه ، وصله . 8 - دارای پارگی ، شکافته . 9 - نادوشیزه . 10 - گرز آهنین . 11 - پول ، مسکوک . 12 - کود. 13 - باج ، خراج . ؛ ~ی دل عزیز...