کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاره پار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پاره پاره
فرهنگ فارسی معین
( ~. ~.) (ص مر.) 1 - از همه جا دریده ، قطعه قطعه ، تکه تکه . 2 - (ق .) اندک اندک ، رفته رفته ، کم کم .
-
پاره پاره کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. ~. کَ دَ) (مص م .) 1 - از همه جا دریدن ، پارچه پارچه کردن . 2 - به قطعات جدا تقسیم کردن ، بخش بخش کردن .
-
آهن پاره
فرهنگ فارسی معین
(هَ. رِ) (اِمر.) 1 - تکه ای از آهن . 2 - (عا.) هر یک از قطعات ماشین مستعمل و دور انداختنی ، اتومبیل کهنه .
-
آتش پاره
فرهنگ فارسی معین
( ~. رِ) (اِمر.) 1 - پارة آتش ، اخگر. 2 - کنایه از: کودک شریر.
-
بس پاره
فرهنگ فارسی معین
(بَ رِ)(ص .) بسیار پرواز، تند پرواز.
-
پاره خوار
فرهنگ فارسی معین
( ~. خا) (ص فا.) آن که رشوه گیرد.
-
پاره دوختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) (مص م .) وصله زدن ، پینه کردن .
-
پاره دوز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) 1 - پینه دوز. 2 - تن - پرست .
-
سی پاره
فرهنگ فارسی معین
(رِ) (اِمر.) 1 - سی جزء قرآن مجید که هر جزو را علیحده جلد کرده باشند. 2 - قرآن مجید.
-
نان پاره
فرهنگ فارسی معین
(رِ) (اِمر.) 1 - تکه ای نان . 2 - قطعه زمینی که پادشاه به چاکر خود برای گذران معیشت می داد.
-
ورق پاره
فرهنگ فارسی معین
(وَ رَ. رِ) (اِمر.) 1 - ورق کوچک . 2 - کنایه از: کاغذ بی ارزش .
-
افسار پاره کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. رِ. کَ دَ) (مص ل .) سرپیچی کردن ، یاغی شدن .
-
گلو پاره کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. رِ. کَ دَ) (مص ل .) فریاد زدن .
-
جستوجو در متن
-
پار
فرهنگ فارسی معین
(ص .) پاره ، قطعه .