کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پارتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پارتی
فرهنگ فارسی معین
(ص نسب .) منسوب به قوم پارت ؛ از اقوام ایرانی ساکن شمال و شمال شرقی . این قوم به دلیری و جنگاوری مشهور بودند چنان که برخی زبان شناسان واژة «پارتیزان » را برگرفته از نام این قوم می دانند.
-
پارتی
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) 1 - دسته ، گروه . 2 - قسمت ، بخش . 3 - حامی ، طرفدار. 4 - جشن ، مهمانی . 5 - محموله ، بار.
-
واژههای مشابه
-
گودبای پارتی
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] (اِ.) جشنی که به مناسبت مسافرت کسی و برای خداحافظی کردن با او برپا می شود.
-
کوکتل پارتی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ انگ . ] (اِمر.) مهمانی عصرانه همراه با پذیرایی به وسیلة مشروبات ا لکلی .
-
گاردن پارتی
فرهنگ فارسی معین
(دِ) [ انگ . ] (اِ.) مجلس جشن و مهمانی که در فضای آزاد برپا می شود.
-
جستوجو در متن
-
پیستون
فرهنگ فارسی معین
[ فر . ] 1 - (اِ.) استوانة متحرکی که در سیلندر (موتور پمپ ) حرکت می کند. 2 - حمایت کننده ، پارتی (در تداول ).
-
پهلوی
فرهنگ فارسی معین
(پَ لَ) (ص نسب .) 1 - پارتی ، از قوم پارت . 2 - پادشاهی ، سلطنتی . 3 - پهلوانی ، قهرمانی . 4 - نام خط و زبان ایرانیان در زمان اشکانیان و ساسانیان . 5 - آهنگی است در موسیقی قدیم . 6 - نوعی سکة طلا با نقش پادشاهان پهلوی (آخرین سلسلة پادشاهی در ایران ).