کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاداش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پاداش
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِمص .) 1 - جزا و کیفر، چه خوب چه بد. 2 - مهر، کابین .
-
جستوجو در متن
-
پاداشت
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِمص .) نک پاداش .
-
شیان
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) جزاء، پاداش .
-
مثاب
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] (اِمف .) پاداش داده شده .
-
خیر
فرهنگ فارسی معین
(خَ) [ ع . ] 1 - (اِ.) نیکویی . 2 - پاداش ، پاداش نیک . 3 - (ص .) صواب . 4 - بابرکت .
-
مکافات
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . مکافاة ] 1 - (اِمص .) پاداش ، جزا. 2 - (مص م .) پاداش دادن .
-
پاداشن
فرهنگ فارسی معین
(شَ) [ په . ] (اِمص .) نک پاداش .
-
حلوان
فرهنگ فارسی معین
(حُ) [ ع . ] (اِ.) عطا، پاداش ، مژدگانی .
-
داشاد
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - عطا، بخشش . 2 - پاداش ، مزد.
-
کفاء
فرهنگ فارسی معین
(کَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - پاداش ، جزا. 2 - نظیر، مانند.
-
مأجور
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (ص .) دارای اجر و پاداش .
-
مزد
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ په . ] (اِ.) اجرت ، مجازاً: پاداش .
-
مثوبت
فرهنگ فارسی معین
(مَ بَ) [ ع . مثوبة ] (اِ.) پاداش ، جزا.
-
ثواب کاری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا . ] (حامص .)نیکویی ، عمل درخور پاداش نیک .