کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پ
فرهنگ فارسی معین
(حر.) سوّمین حرف از الفبای فارسی و از حروف صامت است .
-
جستوجو در متن
-
پخپخو
فرهنگ فارسی معین
(پَ پَ خُ) نک غلغلک .
-
پخت و پز
فرهنگ فارسی معین
(پُ تُ پَ) (اِمر.) آشپزی .
-
پرپهن
فرهنگ فارسی معین
(پَ. پَ هَ) (اِ.) خرفه ، فرفخ .
-
پیروی
فرهنگ فارسی معین
(پَ یا پِ رَ) (حامص .) پس روی ، متابعت .
-
پیک
فرهنگ فارسی معین
(پَ یا پِ) (اِ.) قاصد، نامه بر.
-
پنداوسی
فرهنگ فارسی معین
(پَ یا پِ وَ) (اِ.) سکه ای در قدیم برابر با ارزش پنج دینار.
-
پپه
فرهنگ فارسی معین
(پَ پِ) ( اِ.) (عا.) ساده لوح ، گول .
-
پخ پخ
فرهنگ فارسی معین
(پَ پَ) (شب جم .) آفرین ! مرحبا!
-
پرپشت
فرهنگ فارسی معین
(پُ. پُ) (ص مر.) انبوه ، فراوان ، متراکم .
-
پی درپی
فرهنگ فارسی معین
(پِ دَ پِ) (ق مر.) پیاپی ، متوالی ، یکی پس از دیگری .
-
پی سپار
فرهنگ فارسی معین
(پِ یا پَ. س ِ) (ص فا.) رونده ، راهرو.
-
چپو
فرهنگ فارسی معین
(چَ پَ یا پُ) [ تر. ] (اِ.) یغما، تاراج .
-
هم پیمان
فرهنگ فارسی معین
( ~. پَ یا پِ) (ص .) کسی که با دیگری عهدی بسته ، هم عهد.