کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وی ریز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
وی ستود
فرهنگ فارسی معین
(سُ) = وی ستو. بی ستود. بی ستو: (ص .) منکر، کافر.
-
دی . وی . دی .
فرهنگ فارسی معین
[ انگ D.V.D . ] (اِ.) نوعی دیسک فشرده که با سیستم دیجیتال قابل ضبط و پخش است و تصاویر را با دقت بیشتری نشان می دهد.
-
وی .اچ .اف
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ]V.H.F (اِ.) فرکانس های رادیویی بین 30 و 300 مگاهرتز.
-
وی .سی .دی
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ]V.C.D (اِ.) 1 - نوعی دیسک فشرده که تصویر و صدا بر روی آن قابل ضبط و پخش است ، ویدیو سی دی .
-
جستوجو در متن
-
قیمه قیمه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ~ .) [ تر . ] (ص مر.) ریز ریز، قطعه قطعه .
-
تفتت
فرهنگ فارسی معین
(تَ فَ تُّ) [ ع . ] (مص ل .)ریز ریز شدن .
-
هشیم
فرهنگ فارسی معین
(هَ ش ) [ ع . ] (اِ.) گیاه خشک و ریز ریز، هر چیز خشک .
-
قیمه قیمه کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ~ . کَ دَ) [ تر - فا . ] (مص م .) ریز ریز کردن ، تکه تکه کردن .
-
انجیدن
فرهنگ فارسی معین
(اَ دَ) (مص م .) 1 - ریز ریز کردن . 2 - بیرون کشیدن . 3 - نیشتر زدن در حجامت . 4 - زخم زدن .
-
تفتیت
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) ریز ریز کردن ، از هم پاشیدن . 2 - (مص ل .) شکسته و ریزه شده .
-
ریزبار
فرهنگ فارسی معین
(ص فا. اِ.) 1 - ابری که باران ریز فرو ریزد. 2 - باران تند دارای قطرات ریز.
-
ریز
فرهنگ فارسی معین
(ص .) خرد، کوچک .
-
ریز
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) کام ، آرزو.
-
ریزه
فرهنگ فارسی معین
(زِ) (ص . اِ.) ریز.