کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ویران شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
انهدام
فرهنگ فارسی معین
(اِ هِ) [ ع . ] (مص ل .) ویران شدن ، فرو ریختن .
-
اقفار
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] (مص ل .) تهی شدن ، ویران گشتن .
-
انهمار
فرهنگ فارسی معین
(اِ هِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - ریخته شدن آب یا باران . 2 - ویران شدن ، فرو ریختن .
-
خرب
فرهنگ فارسی معین
(خَ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - خراب شدن ، ویران شدن . 2 - از تصرفات عروضی است مرکب از خرم و کف .
-
گرد برخاستن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ تَ) (مص ل .) 1 - گرد بلند شدن ، غبار برآمدن . 2 - به نهایت ویران شدن .
-
تهور
فرهنگ فارسی معین
(تَ هَ وُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - ویران شدن . 2 - بی باکی کردن .
-
تهکم
فرهنگ فارسی معین
(تَ هَ کُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - دست انداختن . 2 - خشم گرفتن . 3 - پشیمانی خوردن . 4 - ویران شدن .