کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ولی کردن کَ دَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ولی نعمت
فرهنگ فارسی معین
(وَ. نِ مَ) [ ع . ] (ص مر.) آن که بر کسی حق نعمت دارد.
-
جستوجو در متن
-
سرشکن کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ش کَ. کَ دَ) (مص م .) (عا.) تقسیم کردن .
-
لکه کردن
فرهنگ فارسی معین
(لُ کَ یا کِ. کَ دَ) (مص م .) (عا.) جمع کردن ، توده کردن .
-
ریشه کن کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ. کَ دَ) (مص م .) از بین بردن ، نابود کردن .
-
در پیش کردن
فرهنگ فارسی معین
(دَ. کَ دَ) (مص م .) اسیر کردن .
-
دروا کردن
فرهنگ فارسی معین
(دَ. کَ دَ) (مص م .) برداشتن ، به هوا بلند کردن .
-
در کردن
فرهنگ فارسی معین
(دَ. کَ دَ) (مص م .) 1 - بیرون کردن . 2 - گنجانیدن ، داخل کردن .
-
آبستن کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص م .) حامله کردن ، باردار کردن .
-
آس کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م ) خُرد کردن ، آسیا کردن ، ساییدن .
-
پس انداز کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص م .) ذخیره کردن ، صرفه جویی کردن .
-
پشتی کردن
فرهنگ فارسی معین
(پُ. کَ دَ) (مص م .) یاری کردن ، حمایت کردن .
-
پرهیز کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص ل .) 1 - دوری کردن . 2 - پارسایی کردن .
-
پاسار کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م .) لگدکوب کردن ، پایمال کردن .
-
پافشاری کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص ل .) اصرار کردن ، ایستادگی کردن .