کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وضع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وضع
فرهنگ فارسی معین
(وَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - (مص م .) نهادن ، گذاردن . 2 - ایجاد کردن . 3 - (اِ.) هیئت ، شکل ، نهاد. 4 - روش .
-
واژههای مشابه
-
وضع کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) ایجاد نمودن ، برقرار کردن .
-
وضع حمل کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ حَ. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) زاییدن .
-
جستوجو در متن
-
پاکی
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) وضع یا کیفیت پاک بودن .
-
واضع
فرهنگ فارسی معین
(ض ) [ ع . ] (اِفا.) وضع کننده .
-
بدریخت
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص .) بدقیافه ، زشت ، دارای وضع ظاهری ناخوشایند.
-
ژست
فرهنگ فارسی معین
(ژِ) [ فر. ] (اِ.) وضع ، رفتار و حرکات شخص .
-
موند
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ فر. ] (اِ.) وضع ، حال ، موقعیت .
-
قداست
فرهنگ فارسی معین
(ق سَ) [ ع . ] (اِ.) وضع یا کیفیت مقدس بودن .
-
گذارده
فرهنگ فارسی معین
(گُ دِ) (ص مف .) وضع شده ، قرارداد شده .
-
اوضاع
فرهنگ فارسی معین
(اَ یا اُ) [ ع . ] (اِ.) جِ وضع . 1 - هیئت ها، شکل ها. 2 - احوال . ؛~ کسی را بی ریخت کردن آرامش کسی را به هم زدن ، وضع کسی را به هم ریختن . ؛~ و احوال چگونگی کارها، کیفیت چیزی یا جایی .
-
پاک دامن
فرهنگ فارسی معین
(مَ) (ص مر.) برخوردار از پاکدامنی ، نداشتن وضع یا کیفیت رفتارهای زشت و ننگین .
-
چگونگی
فرهنگ فارسی معین
(چِ نِ) [ په . ] (حامص .) 1 - کیفیت . 2 - وضع و حالت .