کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وسیله هدایت یا خط سیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
وسیله ساز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (اِفا.) 1 - سبب ساز، مسبب . 2 - خدای تعالی .
-
جستوجو در متن
-
سکان دار
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (ص فا.) مأمور هدایت وسیله های شناور یا پرنده .
-
سکان
فرهنگ فارسی معین
(سُ کّ) [ ع . ] (اِ.)اسباب هدایت وسیله - های شناور یا پرنده مثل کشتی و هواپیما.
-
نیم کره
فرهنگ فارسی معین
(کُ رَ یا رِ) (اِمر.) هر نیمة کرة زمین که به وسیلة خط استوا جدا شده .
-
رگلاژ
فرهنگ فارسی معین
(رِ گْ) [ فر. ] (اِ.) 1 - تنظیم قطعات یک ماشین یا دستگاه . 2 - خط کش کاغذی . 3 - اندازه گرفتن مساحت بین دوربین و موضوع عکس به وسیلة «تله متر».
-
خط
فرهنگ فارسی معین
(خَ طّ) [ ع . ] (اِ.) 1 - اثر و نشانة قلم بر کاغذ و غیره . 2 - نوشته . 3 - نویسندگی . 4 - فرمان . 5 - کنایه از: موی صورت که تازه در آمده . 6 - فاصلة بین دو نقطه (ریاضی ). 7 - مسیر ویژة رفت و آمد پیوستة یک یا چند وسیلة نقلیه . 8 - خوشنویسی . 9 - مرا...
-
شبکه
فرهنگ فارسی معین
(شَ بَ کَ یا کِ) [ ع . شبکة ] (اِ.) 1 - هر چیز سوراخ سوراخ . 2 - تور ماهی گیری . 3 - در فارسی چند مؤسسه یا دستگاه وابسته به هم را گویند که در یک رشته کار کنند. ؛ ~بانکی مجموعة سازمانی به هم پیوسته با هدف اجرای عملیات بانکی . ؛ ~ کامپیوتری تعدادی ...
-
کلید
فرهنگ فارسی معین
(کِ یا کَ) [ یو. ] (اِ.) 1 - ابزاری که با آن قفل را باز و بسته کنند. 2 - وسیله ای برای قطع و وصل جریان الکتریسیته ، وسایل برقی . 3 - علامتی که در سمت چپ خط های حاصل می گذارند تا نام نت ها از روی آن خوانده شود.