کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وسیله نهایی یا زیر جلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
وسیله ساز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (اِفا.) 1 - سبب ساز، مسبب . 2 - خدای تعالی .
-
جستوجو در متن
-
شخم
فرهنگ فارسی معین
(شُ) (اِ.) زیر و رو کردن خاک و ایجاد شیار به وسیلة گاوآهن یا تراکتور برای کشت بذر.
-
اسکیتینگ
فرهنگ فارسی معین
(اِ کِ) [ انگ . ] (اِمر.) نوعی ورزش برای تقویت پاها و حفظ تعادل که به وسیلة کفش های مخصوصی که در زیر هر یک چهار - چرخ کوچک تعبیه شده یا وسیله ای به نام تخته اسکیت ، بر روی زمین سخت و هموار یا یخی انجام می شود.
-
شترگلو
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ) 1 - (ص مر.) آن چه که مانند گلوی شتر منحنی باشد. 2 - (اِمر.) راه آب زیرزمینی که با لوله یا تنبوشه های بزرگ در زیر نهر یا رودخانه به وسیلة دو چاه تعبیه کنند تا آب از یک سمت فرورود و از سمت دیگر بالا آید. چاه آب گیر را «نر» و چاه آب ده را «لاس...
-
مخچه
فرهنگ فارسی معین
(مُ چِ یا چَ) [ ع - فا. ] (اِمصغ .) قسمتی از دستگاه مرکزی اعصاب که در زیر و عقب مخ قرار گرفته و مانند مخ (دماغ ) دارای قشر خاکستری رنگ در داخل است و به وسیلة سه زوج دنبالة فوقانی و تحتانی و میانی به مراکز اعصاب ارتباط دارد. عمل مخچه عبارت از تنظیم ا...