کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وزن کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
وزن آوردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. وَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - فربه شدن . 2 - ارزش داشتن .
-
وزن داشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) اعتبار و عزت داشتن .
-
وزن نهادن
فرهنگ فارسی معین
( ~. نَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) احترام گذاشتن ، اهمیت دادن .
-
جستوجو در متن
-
توزین
فرهنگ فارسی معین
(تُ) [ ع . ] (مص م .) وزن کردن .
-
سنجیدن
فرهنگ فارسی معین
(سَ دَ) (مص م .) 1 - وزن کردن ، اندازه گرفتن . 2 - ارزش چیزی را تعیین کردن . 3 - چیزی را با چیزی مقایسه کردن .
-
سختن
فرهنگ فارسی معین
(سَ تَ) (مص م .)سنجیدن ، وزن کردن .
-
سنجه
فرهنگ فارسی معین
(سَ جَ یا جِ) (اِ.) سنگی برای وزن کردن اشیاء.
-
شقل
فرهنگ فارسی معین
(شَ) [ معر. ] (مص م .) سنجیدن ، وزن کردن .
-
مطفف
فرهنگ فارسی معین
(مُ طَ فِّ) [ ع . ] (اِفا.) کم فروش ، کسی که هنگام وزن کردن از وزن واقعی کالا کم کند.
-
قپان
فرهنگ فارسی معین
(قَ) (اِ.) ترازوی بزرگ ، مخصوص وزن کردن بارهای سنگین .
-
موازنه
فرهنگ فارسی معین
(مُ زَ نَ یا نِ) [ ع . موازنة ] (مص م .) وزن کردن ، سنجیدن دو چیز با هم .
-
کشیدن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) [ په . ] 1 - (مص م .) امتداد د ادن . 2 - به سوی خود آوردن . 3 - بردن ، حمل کردن . 4 - تحمُل کردن ، رنج بردن . 5 - منجر شدن . 6 - جذب کردن . 7 - وزن کردن . 8 - نقاشی کردن . 9 - نوشیدن . 10 - بیرون آوردن . 11 - تدخین کردن ، دود کردن . 12 -...
-
تخلیع
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - از هم باز کردن ، جدا نمودن . 2 - شعری را در بحر ثقیل و وزن ناخوش سرودن .
-
مزابنه
فرهنگ فارسی معین
(مُ بِ نِ یا بَ نَ) [ ع . مزابنة ] (مص م .) خرید و فروش چیزی به چیزی با تخمین (بدون وزن کردن یا شمردن ).