کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ورمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کژدمه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دُ مِ) (اِ.) زخم و ورمی که در بیخ ناخن بوجود می آید.
-
اسبل
فرهنگ فارسی معین
(اُ بُ) (اِ.) (عا.) 1 - سپرز، طحال . 2 - ورمی که در پهلو بوجود آید.
-
ذبحه
فرهنگ فارسی معین
(ذُ حَ یا حِ) [ ع . ذُبحة ] (اِ.) ورمی باشد به هر دو جانب حلقوم ، درد گلو.