کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ورقه سفید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
برفک
فرهنگ فارسی معین
(بَ فَ) ( اِ.) 1 - ورقة نازکی از برف که در یخچال ها و دستگاه های سرد کننده ایجاد شود. 2 - نوعی بیماری که علامت آن غشای سفید رنگی است که مخاط زبان و دهان و حلق را می پوشاند، قلاع . 3 - نقطه های سفید یا نورانی متعدد بر صفحة تلویزیون یا رادار.
-
پوسه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) = پوسته : 1 - پوستکی بسیار نازک جدا شده از چیزی ، ورقه ، صحیفه ، پشیزه . 2 - قطعات سفید و نازکی که هنگام شانه کردن موی سر - - زمانی که چرک باشد - - فرو ریزد، شوره 3 - تو، تا، لا.