کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ورزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ورزی
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (ص نسب .) 1 - برزگر، کشاورز. 2 - کارگر، مزدور.
-
واژههای مشابه
-
غرض ورزی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . وَ) [ ع - فا. ] (حامص .) به کارگیری نیت های کینه جویانه ، دوری از انصاف و بی طرفی .
-
جستوجو در متن
-
حقد
فرهنگ فارسی معین
(حِ) [ ع . ] (اِمص .) کینه ورزی ، عناد. ج . احقاد، حقود.
-
اشنا
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) = آشنا: 1 - (اِ.) شنا، شناوری ، آب ورزی . 2 - (ص فا.) شنا کننده ، شناگر.
-
انفورماتیک
فرهنگ فارسی معین
(اَ فُ) [ فر. ] (اِ.) دانش دریافت و انتقال اطلاعات (کامپیوتر)، داده ورزی . (فره ).
-
عشقبازی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (حامص .) 1 - اظهار محبت عاشقانه ، عشق ورزی . 2 - رابطة جنسی ، معاشقه .
-
فتنه
فرهنگ فارسی معین
(فِ تْ نِ) [ ع . فتنة ] 1 - (مص ل .) اختلاف رأی و نظر داشتن . 2 - گناه ورزی . 3 - (اِ.) آشوب . 4 - عذاب ، رنج . 5 - گناه . 6 - ستیزه ، خلاف . 7 - شگفتی . 8 - (اِمص .) دیوانگی .