کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وردْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ورد
فرهنگ فارسی معین
(و ) [ ع . ] (اِ.) 1 - ذکر، دعا. 2 - جزیی از قرآن که انسان هر روز و هر شب بخواند. ج . اوراد.
-
ورد
فرهنگ فارسی معین
(وَ) [ ع . ] (اِ.) گل ، گل سرخ .
-
واژههای همآوا
-
ورد
فرهنگ فارسی معین
(و ) [ ع . ] (اِ.) 1 - ذکر، دعا. 2 - جزیی از قرآن که انسان هر روز و هر شب بخواند. ج . اوراد.
-
ورد
فرهنگ فارسی معین
(وَ) [ ع . ] (اِ.) گل ، گل سرخ .
-
جستوجو در متن
-
اوراد
فرهنگ فارسی معین
(اُ یا اَ) [ ع . ] (اِ.) جِ ورد؛ دعاها.
-
نافث
فرهنگ فارسی معین
(فِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - آن که به جادویی ورد می خواند و می دمد، ساحر، جادوگر. 2 - شعبده باز.
-
هرروزه
فرهنگ فارسی معین
(هَ زِ) 1 - (ق مر.) پیوسته ، دایماً. 2 - (ص مر.) آن چه که در هر روز یک بار انجام پذیرد. 3 - (اِمر.) سوره ای یا دعایی یا اسمی که هر روز آن را باید بخوانند، ورد.