کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وجب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وجب
فرهنگ فارسی معین
(وَ جَ)(اِ.)فاصلة بین انگشت شَست و انگشت کوچک وقتی انگشت ها از هم باز باشد.
-
جستوجو در متن
-
بدست
فرهنگ فارسی معین
(بَ دَ) ( اِ.) وجب .
-
شبر
فرهنگ فارسی معین
(ش ) [ ع . ] (اِ.) وجب .
-
بیلسته
فرهنگ فارسی معین
(لَ تِ) ( اِ.) وجب ، شبر.
-
پنک
فرهنگ فارسی معین
(پَ نَ) (اِ.) وجب ، وژه ، شبر.
-
یک وجبی
فرهنگ فارسی معین
( ~. وَ جَ) (ص نسب .) (عا.) 1 - به قدر یک وجب . 2 - بسیار کوتاه قد.
-
نیم وجبی
فرهنگ فارسی معین
(وَ جَ)(ص نسب .)1 - (عا.) بسیار کوتاه ، کوتاه قد. 2 - آن چه که طول و ارتفاعش معادل نیم وجب باشد.
-
کر
فرهنگ فارسی معین
( کُ رُ) [ ع . ] (اِ.) پیمانه ای برای آب که در اصطلاح شرع هر یک از طول و عرض و عمق آن سه وجب و نیم باشد.