کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژهنگاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
واژه
فرهنگ فارسی معین
(ژِ) [ په . ] (اِ.) لغت ، کلمه .
-
نگاری
فرهنگ فارسی معین
(ن ) (اِ.) وسیله ای که با آن شیرة تریاک را می کشند.
-
واژه نامه
فرهنگ فارسی معین
( ~. مِ) (اِمر.) 1 - کتابی که معنی واژه ها و اصطلاحات و معادل های یک یا چند زبان را به دست دهد. 2 - فرهنگ ، لغت نامه .
-
واژه نما
فرهنگ فارسی معین
( ~. نَ)(اِمر.)واژه ای بر بالای صفحة کتاب مرجع که نشانة نخستین یا آخرین مدخل در آن صفحه است . مانند: واژگان ... در بالای این صفحه .
-
انگشت نگاری
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ)(اِمص .) ضبط کردن آثار خط های سر انگشتان .
-
زلزله نگاری
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ) [ ع - فا. ] (حامص .) ثبت ارتعاشات زلزله و تعیین مرکز پیدایش آن و اندازه گیری شدت آن .