کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
واژه
فرهنگ فارسی معین
(ژِ) [ په . ] (اِ.) لغت ، کلمه .
-
واژههای مشابه
-
واژه نامه
فرهنگ فارسی معین
( ~. مِ) (اِمر.) 1 - کتابی که معنی واژه ها و اصطلاحات و معادل های یک یا چند زبان را به دست دهد. 2 - فرهنگ ، لغت نامه .
-
واژه نما
فرهنگ فارسی معین
( ~. نَ)(اِمر.)واژه ای بر بالای صفحة کتاب مرجع که نشانة نخستین یا آخرین مدخل در آن صفحه است . مانند: واژگان ... در بالای این صفحه .
-
جستوجو در متن
-
کاش
فرهنگ فارسی معین
(شب جم .) واژه ای برای بیان آرزوها.
-
واژگان
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) فهرستی از مجموعة واژه های یک کتاب ، یک موضوع یا یک زبان .
-
فش
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) = وش : پسوندی که در آخر واژه می آید و معنای شباهت را می رساند.
-
گری
فرهنگ فارسی معین
(گَ) (پس .) در ترکیب با بعضی واژه ها، معنای حاصل مصدری می دهد. مانند: دادگری .
-
گسل
فرهنگ فارسی معین
(گُ س ) (پس .) با بعضی واژه ها، معنای گسلنده می دهد. مانند: پیمان گسل .
-
لفاظی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] 1 - (ص نسب .) مربوط به لفظ . 2 - (اِ.) عمل بازی کردن با واژه ها، آوردن واژه های آهنگین یا دشوار برای فریفتن شنونده یا خواننده .
-
افیون
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) (اِ.) معرب واژة یونانی «اپیون » به معنای تریاک ، شیرة خشخاش .
-
افزون
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) 1 - (ق .) بیش ، زیاد، بسیار. 2 - در ترکیب با واژه های دیگر معنای افزاینده می دهد.
-
بار
فرهنگ فارسی معین
(پس .) به صورت پسوند در آخر برخی واژه ها معنای ساحل ، کنار و انبوهی می دهد مانند: جویبار، زنگبار.
-
بیستار
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) واژه ایست مانند: فلان ، که اشاره به یک چیز یا شخص مجهول و نامعلوم است .