کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هیچ نوع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
هیچ گاه
فرهنگ فارسی معین
(ق مر.) هیچ وقت ، هرگز.
-
هیچ کاره
فرهنگ فارسی معین
(ر یا رَ) (ص مر. ق .) آن که برای کاری شایسته نیست ، بی کاره .
-
هیچ کس
فرهنگ فارسی معین
(کَ) 1 - (اِ.)کسی ، شخصی . 2 - (ص .) ناچیز، بی ارزش .
-
هیچ وجه
فرهنگ فارسی معین
(ق مر.) هیچ طور، هیچ گونه .
-
جستوجو در متن
-
رنگارنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~. ~.)(ص مر.)1 - دارای رنگ - های مختلف ، گوناگون ، ملون . 2 - جوراجور، نوع به نوع .
-
لخت
فرهنگ فارسی معین
(لَ) (اِ.) جزو، نوع ، قسم .
-
آریا
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) شقایق وحشی خودرو از نوع خشخاش .
-
آلوچه
فرهنگ فارسی معین
(اِمصغ .) نوع کوچکتر گوجه سبز که از آن ترش تر است .
-
انواع
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (اِ.) جِ نوع ؛ جنس ها، اقسام .
-
جور
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - نوع ، گونه . 2 - منظم ، مرتب .
-
دال
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - عقاب . 2 - مرغی لاشخور از نوع کرکس .
-
ضرب
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] (اِ.) 1 - مانند، مثل . 2 - نوع ، قسم .
-
شقاقل
فرهنگ فارسی معین
(شَ قُ) (اِ.) زردک صحرایی ؛ گیاهیست از نوع هویج .
-
طراز
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] (اِ.) 1 - روش . 2 - طبقه ، نوع .