کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هُما پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
هما
فرهنگ فارسی معین
(هُ) (اِ.) 1 - پرنده ای افسانه ای که به باور قدما اگر سایه اش بر سر کسی بیفتد آن شخص سعادتمند می شود. 2 - نامی است از نام های زنان .
-
واژههای همآوا
-
حما
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . ] (اِ.) خویشاوند زن و شوهر.
-
هما
فرهنگ فارسی معین
(هُ) (اِ.) 1 - پرنده ای افسانه ای که به باور قدما اگر سایه اش بر سر کسی بیفتد آن شخص سعادتمند می شود. 2 - نامی است از نام های زنان .
-
جستوجو در متن
-
همایی
فرهنگ فارسی معین
(هُ) (حامص .) همای بودن ، مانند هما بودن .