کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هُلّ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
هل
فرهنگ فارسی معین
(هِ) (اِ.) میوه ای کوچک به اندازة بند انگشت با پوست تیره و دانه های خوش بو از درختی به همین نام .
-
هل
فرهنگ فارسی معین
(هَ) [ ع . ] (از ادات استفهام ) آیا.
-
واژههای همآوا
-
حل
فرهنگ فارسی معین
(حَ لّ) [ ع . ] (مص م .)1 - گشودن ، باز کردن . 2 - گداختن .
-
حل
فرهنگ فارسی معین
(حِ لّ) [ ع . ] (مص ل .)حلال شدن ، حرمت .
-
هل
فرهنگ فارسی معین
(هِ) (اِ.) میوه ای کوچک به اندازة بند انگشت با پوست تیره و دانه های خوش بو از درختی به همین نام .
-
هل
فرهنگ فارسی معین
(هَ) [ ع . ] (از ادات استفهام ) آیا.
-
جستوجو در متن
-
هلیت
فرهنگ فارسی معین
(هَ یَّ) [ ع . ] (مص ل .) مصدر صناعی است مرکب از هل و ئیت یعنی پرسش کردن از مطلب «هل » و سؤال از مطلب هل یعنی سؤال از اصل وجود شی ء یا سؤال از وجود صفتی برای شی ء.
-
دیگ افزار
فرهنگ فارسی معین
(اَ) (اِمر.) = دیگ اوزار. دیگ ابزار: داروهای خوشبویی که در دیگ خوراک پزی ریزند مانند فلفل ، زردچوبه ، زیره ، قرنفل ، دارچین ، هل و غیره ؛ توابل .