کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هوشبهر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بهر
فرهنگ فارسی معین
(حر اض .) برای ، جهت .
-
بهر
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ په . ] ( اِ.)1 - بهره ، نصیب . 2 - بخشی از شبانروز. 3 - پاره ، جزو.
-
هوش
فرهنگ فارسی معین
(اِ) 1 - زیرکی ، آگاهی . 2 - عقل ، فهم . 3 - جان ، روان .
-
هوش
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) مرگ ، موت .
-
بی هوش
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) 1 - کندذهن ، کندفهم . 2 - آن که طبیعتاً یا با داروی بیهوشی ، حواس خود را از دست داده باشد و درد را احساس نکند.