کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هنرپیشه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هنرپیشه
فرهنگ فارسی معین
( ~. ش ) (ص .)1 - هنرمند. 2 - بازیگر تئاتر یا سینما.
-
جستوجو در متن
-
هم بازی
فرهنگ فارسی معین
(هَ)(ص .) 1 - کسی که با شخص یا اشخاصی دیگر بازی کند. 2 - هنرپیشه ای که با هنرپیشة دیگر در فیلم یا نمایش نامه ای بازی کند.
-
آکتور
فرهنگ فارسی معین
(تُ) [ فر. ] (ص . اِ.) هنرپیشه مرد.
-
اکتریس
فرهنگ فارسی معین
(اَ تِ) [ فر. ] ( اِ.) هنرپیشه زن .
-
گریمور
فرهنگ فارسی معین
(گِ مُ) [ فر. ] (اِفا.) گریم کنندة صورت هنرپیشه .
-
کمدین
فرهنگ فارسی معین
(کُ مِ دِ یَ) [ فر. ] (ص .) هنرپیشه ای که بیشتر نقش های کمدی بازی می کند.
-
گریم
فرهنگ فارسی معین
(گِ) [ فر. ] (اِ.) تغییر قیافة چهرة هنرپیشه با آرایش و ابزاری خاص .
-
آرتیست
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (ص .) 1 - هنرمند، هنرپیشه . 2 - کنایه از:آدمی که برای رسیدن به خواسته هایش نقش بازی کند.
-
آکتریس
فرهنگ فارسی معین
(تُ) [ فر. ] ( اِ.) هنرپیشة زن ، زنی که در صحنة تئاتر، تلویزیون و سینما نقش ایفا کند.
-
بازیگر
فرهنگ فارسی معین
(گَ) (ص فا.) 1 - هنرپیشه . 2 - بازیکن . 3 - مجازاً نیرنگ باز، فریب کار.
-
دوبلور
فرهنگ فارسی معین
(لُ) [ فر. ] (ص . اِ.) آن که در برگردان فیلم به زبان دیگر به جای هنرپیشة اصلی حرف می زند.
-
مونولگ
فرهنگ فارسی معین
(مُ نُ لُ) [ فر. ] (اِ.) بخشی از نمایش که هنرپیشه به تنهایی در صحنه ظاهر می شود و با خود حرف می زند. تک گویی .
-
میم
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) نوعی کمدی که در آن هنرپیشه به وسیلة حرکات ، اعمال و احساسات را بیان کند، بدون آنکه سخنی بگوید.
-
رل
فرهنگ فارسی معین
(رُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - وظیفه ای که بازیگر یا هنرپیشه بر عهده دارد. 2 - وظیفه ، عمل . 3 - آلتی که راننده به وسیلة آن ماشین را به هر طرف که بخواهد حرکت دهد، فرمان .