کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همژرفانقطه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
هم
فرهنگ فارسی معین
(هَ مّ) [ ع . ] (اِ.) 1 - اندوه ، حزن . ج . هموم . 2 - قصد، اراده . 3 - آن چه بدان قصد کنند. ؛~ و غم فرق بین هم و غم اصلاً در آن است که هم اندوه آینده است و غم اندوه گذشته و موجود.
-
هم
فرهنگ فارسی معین
(هَ) [ په . ] 1 - (ق .) نیز، همچنین . 2 - (پش .) در ترکیبات پیشوند اشتراک است : هم اتاق ، همراه ، همدل .
-
روی هم
فرهنگ فارسی معین
(یِ هَ) (ق مر.) جمعاً، مجموعاً.
-
هم تازیانه
فرهنگ فارسی معین
(هَ. ن ) (ص .) شریک در تاخت و تاز و تاراج .
-
هم جنس
فرهنگ فارسی معین
(هَ. جِ) [ فا - ع . ] (ص مر.) 1 - متعلق به یک جنس (نر یا ماده ). 2 - از یک قوم یا نژاد. 3 - متجانس .
-
هم جوار
فرهنگ فارسی معین
( ~. جَ) [ فا - ع . ] (ص .) همسایه .
-
هم چنان
فرهنگ فارسی معین
( ~. چُ) 1 - (ق تشبیه .) آن سان ، آن - گونه . 2 - (ص .) مثل آن ، مانند آن . 3 - (صفت به جای موصوف ) چنان کس . 4 - به همان شکل ، به همان صورت .
-
هم خوابگی
فرهنگ فارسی معین
( ~. خا بِ) (حامص .) با هم در یک بستر خوابیدن و عشق بازی کردن ، هم - بستری .
-
هم دوره
فرهنگ فارسی معین
( ~. دُ ر )(ص مر.)1 - هم عصر، معاصر. 2 - شریک دورة تحصیلی .
-
هم زن
فرهنگ فارسی معین
( ~. ز) (اِمر.) وسیله ای برای مخلوط کردن ، به ویژه مخلوط و همگن کردن مواد غذایی مایع .
-
هم زیستی
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (حامص .) 1 - با هم زیستن . 2 - کیفیت همکاری و اتحاد دو جاندار مختلف است به منظور تغذیه یا ادامة زندگی .
-
هم سنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~. سَ) (ص .) 1 - هم وزن . 2 - هم - شأن ، هم رتبه .
-
هم شکل
فرهنگ فارسی معین
( ~. شِ) [ فا - ع . ] (ص مر.) شبیه .
-
هم کار
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (ص مر.) 1 - هم شغل . 2 - حریف ، رقیب .
-
هم کاری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) 1 - هم شغلی . 2 - شرکت با دیگری در کاری و شغلی .