کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همنشینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
آشناوری
فرهنگ فارسی معین
( ~ . وَ)(ص مر.)کسی که همنشینی با او دلپذیر باشد.
-
آمیزش
فرهنگ فارسی معین
(زِ) (اِمص .) 1 - آمیختگی . 2 - همنشینی ، معاشرت . 3 - جِماع .
-
صحبت داشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - همنشینی کردن . 2 - گفتگو کردن .
-
منادمت
فرهنگ فارسی معین
(مُ دِ مَ) [ ع . منادمة ] (مص ل .) همنشینی کردن ، همدم بودن .
-
مجالست
فرهنگ فارسی معین
(مُ لِ سَ) [ ع . مجالسة ] (مص ل .) همنشینی و معاشرت .