کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
همایون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
همایون
فرهنگ فارسی معین
(هُ) 1 - (ص .) خجسته ، مبارک . 2 - (اِ.) نام یکی از آهنگ های موسیقی ایرانی .
-
واژههای مشابه
-
همایون آثار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ فا - ع . ] (ص مر.) آن که دارای اثرها و یادگارهایی خجسته و مبارک است .
-
همایون فال
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ فا - ع . ] (ص مر.) آن که اقبال خجسته و میمون دارد، همایون بخت .
-
جستوجو در متن
-
بیات اصفهان
فرهنگ فارسی معین
( ~ ِ اِ فَ)(اِمر.)یکی از گوشه - های همایون .
-
ابوعطا
فرهنگ فارسی معین
( ~. عَ) [ ع . ] (اِمر.) گوشه ای است در دستگاه همایون و شور.
-
پروانه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) 1 - دلیل ، رهبر. 2 - یکی از گوشه های همایون .
-
تیمن
فرهنگ فارسی معین
(تَ یَ مُّ) [ ع . ] (مص ل .) همایون داشتن ، خجسته داشتن .
-
همایونی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص نسب .) منسوب به همایون . (در مورد شاه استعمال شود: اعلی حضرت همایونی ، موکب همایونی ).
-
لیلی و مجنون
فرهنگ فارسی معین
(لِ یُ مَ) 1 - (اِ.) نام یکی از گوشه های همایون در موسیقی . 2 - (اِخ .) نام دو تن از عشاق تاریخ .
-
جامه دران
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ) 1 - (ص فا.) در حال جامه دریدن از روی بی قراری و غم و یا وجد. 2 - (اِ.) گوشه ای در دستگاه شور و همایون و افشاری . 3 - از الحان قدیم ایرانی .