کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هفت رنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هفت رنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~. رَ) 1 - (اِمر.) از قدیم هفت رنگ را از میان رنگ ها اصلی دانسته اند (سبح الوان ) و آن ها عبارتند از: الف - به قولی : سیاه ، خاکی (خاکستری )، سرخ ، زرد، سفید، کبود، زنگاری . ب - و به قولی : زرد، آبی ، نارنجی ، سرخ ، بنفش ، سبز، نیلگون . ضح - قدما...
-
واژههای مشابه
-
هفت در هفت
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ. هَ) (اِمر.) نک . هر هفت .
-
هفت آسیا
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (اِمر.) کنایه از: هفت فلک .
-
هفت اختر
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ تَ) (اِ.) هفت برادران ؛ صورت فلکی خرس بزرگ .
-
هفت اژدها
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ دَ) (اِمر.) کنایه از: هفت سیاره .
-
هفت اقلیم
فرهنگ فارسی معین
( ~. اِ) (اِمر.) هفت کشور، کنایه از: تمام کشورهای روی زمین .
-
هفت امامی
فرهنگ فارسی معین
( ~. اِ) [ فا - ع . ] (ص نسب .) 1 - منسوب به هفت امام . 2 - اسماعیلی ، سبعیه .
-
هفت اورنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ رَ) (اِمر.) هفت برادران ، صورت فلکی خرس بزرگ .
-
هفت ایوان
فرهنگ فارسی معین
( ~. اِ) (اِمر.) کنایه از: هفت آسمان .
-
هفت بام
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) کنایه از: هفت آسمان .
-
هفت بانو
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) هفت اجرام ؛ هفت سیاره .
-
هفت برادران
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ دَ) (اِمر.) هفت ستارة دب اکبر یا خرس بزرگ .
-
هفت بکر
فرهنگ فارسی معین
( ~. بِ) (اِمر.) هفت سیاره ، هفت اجرام .
-
هفت بلند
فرهنگ فارسی معین
( ~. بُ لَ) (اِمر.) کنایه از: هفت آسمان .