کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هرچیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
گله
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) توده (هرچیز).
-
تیخ
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) = تیغ : هرچیز که سر آن تیز باشد.
-
سفالین
فرهنگ فارسی معین
(سُ) (ص نسب .) هرچیز ساخته شده از سفال .
-
خشین
فرهنگ فارسی معین
(خَ)(ص .) هرچیز تیره رنگ ، کبودرنگ .
-
موروث
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] (اِمف .) ارث گذاشته شده ، هرچیز که به ارث رسیده باشد.
-
میسور
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] (اِمف .) هرچیز آسان و سهل .
-
مستدیر
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ) [ ع . ] (اِفا.) هرچیز گرد و دایره مانند.
-
مشروب
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) آشامیدنی ، هرچیز قابل آشامیدن .
-
جرو
فرهنگ فارسی معین
(جَ) (اِ.) 1 - هرچیز کوچک . 2 - بچة سگ یا شیر.
-
جیفه
فرهنگ فارسی معین
(جِ فِ) [ ع . ] (اِ.) مردار، لاشه . هرچیز پست و ناپایدار.
-
دل خواه
فرهنگ فارسی معین
( ~. خا) (ص مف .) 1 - هرچیز که مطلوب باشد. 2 - آرزو.
-
خیاره
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ ع . خیارة ] (ص .) هرچیز لطیف و ظریف و برگزیده ، منتخب .
-
سفال
فرهنگ فارسی معین
(سُ یا س ) (اِ.) 1 - گل پخته . 2 - هرچیز که از گل ساخته باشند.
-
شفاف
فرهنگ فارسی معین
(شَ فّ) [ ع . ] (ص .) هرچیز لطیف و نازک که از پشت آن چیزهای دیگر دیده شود.
-
ملبوس
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] 1 - (اِمف .) پوشیده شده . 2 - (اِ.) پوشاک ، هرچیز پوشیدنی .