کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هرج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هرج
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (اِ.) آشوب ، فتنه .
-
واژههای مشابه
-
هرج و مرج
فرهنگ فارسی معین
(هَ جُ مَ) [ ازع . ] (اِمر.) 1 - فتنه و آشوب . 2 - بی نظمی ، بی قانونی .
-
واژههای همآوا
-
حرج
فرهنگ فارسی معین
(حَ رَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - تنگی ، فشار. 2 - جای تنگ . 3 - گناه ، بزه .
-
جستوجو در متن
-
هرت
فرهنگ فارسی معین
(هِ) (اِ.) (عا.) هرج و مرج ، بی قانونی . ؛ شهر ~ جایی که در آن بی نظمی و بی قانونی و هرج و مرج حکمفرما باشد.
-
خر تو خر
فرهنگ فارسی معین
(خَ. خَ) (اِمر.) (عا.) هرج و مرج .
-
شیر تو شیر
فرهنگ فارسی معین
(ق مر.) (عا.) هرج و مرج ، بلبشو.
-
بلبشو
فرهنگ فارسی معین
(بَ بَ)( اِ.) آشفتگی ، بی نظمی ، آشوب ؛ هرج و مرج .
-
حسینقلی خانی
فرهنگ فارسی معین
(حُ س قُ) (ص نسب .) (عا.) کنایه از: هرج و مرج .
-
هپل وهپو
فرهنگ فارسی معین
(هَپَ لُ. هَ) (ص .) (عا.) 1 - بی قانون ، بی ترتیب . 2 - هرج و مرج .
-
هر که هر که
فرهنگ فارسی معین
(هَ کِ. هَ کِ) (اِمر.) (ق مر.) (عا.) = هر کی هر کی : هرج و مرج ، بلبشو.
-
آنارشی
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.)1 - اغتشاش ، هرج و مرج ، بی نظمی ، بی سروسامانی . 2 - خودسری مردم ، وضع مملکتی که قانون نداشته باشد.
-
آنارشیسم
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) هرج و مرج طلبی ، نوعی فلسفه سیاسی که مبنای آن بر یک جامعة بدون حکومت قرار گرفته است .