کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هجا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هجا
فرهنگ فارسی معین
(هِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) هجی و تقطیع کردن حروف . 2 - (اِ.) سیلاب ، مقطع .
-
جستوجو در متن
-
نباح
فرهنگ فارسی معین
(نُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - آواز شیر. 2 - صدای سگ . 3 - هجو، هجا.
-
آنسیکلوپدی
فرهنگ فارسی معین
(لُ پِ) [ فر. ] ( اِ.) = انسیکلوپدی : دایرة المعارف ، کتابی که تمام لغات و اصطلاحات علمی و ادبی یک زبان به ترتیب حروف هجا در آن نوشته شده است .
-
دایرة المعارف
فرهنگ فارسی معین
(یِ رَ ةُ لْ مَ رِ) [ ع . ] (اِمر.) کتابی که تمام لغات و اصطلاحات علمی و ادبی یک زبان به ترتیب حروف هجا در آن ضبط شده است ، فرهنگ ن امه ، آنسیکلوپدی .
-
بخش
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ په . ] ( اِ.) 1 - قسمت ، بهره . 2 - تقسیم . 3 - در تقسیمات کشوری ، از شهر کوچکتر و از ده بزرگتر که شامل چند روستا می شود. 4 - چند کشتی جنگی که تحت فرماندهی یک تن باشد؛ اسکادران . 5 - واحدی از یک سازمان که کار ویژه ای را بر عهده دارد. 6 - قسم...