کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ها زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
باز زدن
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) (مص م .) کنار زدن ، عقب زدن .
-
بیخ زدن
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) (مص ل .) 1 - ریشه زدن . 2 - نقش زدن .
-
چک زدن
فرهنگ فارسی معین
(چُ. زَ دَ) (مص ل .) چنباتمه زدن ، چندک زدن .
-
روارو زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دَ) (اِمص .) فریاد زدن ، فریاد بُرو بُرو زدن .
-
بلف زدن
فرهنگ فارسی معین
(بِ لُ. زَ دَ) [ انگ - فا. ] (مص ل .) لاف زدن ، حرف تو خالی زدن ، یک دستی زدن .
-
نیش زدن
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) (مص ل .) 1 - گزیدن . 2 - کنایه از: زخم زبان زدن ، طعنه زدن .
-
پر و بال زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دَ) (مص ل .) 1 - پرپر زدن ، بال و پر زدن . 2 - نفرینی است کنایه از: مردن .
-
ترکمون زدن
فرهنگ فارسی معین
(تِ رِ. زَ دَ) (مص ل .) (عا.) کاری را به ناشیانه ترین شکل انجام دادن ، گند زدن ، تِر زدن .
-
زنخ زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دَ) (مص ل .) 1 - سخن بیهوده گفتن ، چانه زدن . 2 - سرزنش کردن ، طعنه زدن .
-
نواختن
فرهنگ فارسی معین
(نَ تَ)(مص م .) 1 - نوازش کردن ، دلجویی کردن . 2 - ساز زدن . 3 - زدن ، کتک زدن .
-
انتقاب
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) (مص ل .) روبند زدن ، نقاب زدن .
-
بانگ زدن
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) (مص ل .) فریاد زدن ، آواز بلند برآوردن .
-
برگ زدن
فرهنگ فارسی معین
(بَ. زَ دَ) (مص ل .) حقه زدن (در بازی ورق ).
-
چک زدن
فرهنگ فارسی معین
(چَ. زَ دَ) (مص م .) سیلی زدن .
-
چنبر زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دَ) (مص ل .) حلقه زدن .