کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هار
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - سگ گزنده که گرفتار بیماری هاری باشد. 2 - جانور درنده . (مطلقاً)
-
هار
فرهنگ فارسی معین
(ص .) 1 - گوشت گندیده و بدبوی . 2 - فضلة انسان و حیوان . 3 - سرگین .
-
واژههای مشابه
-
هار شدن
فرهنگ فارسی معین
(شُ دَ) (مص ل .) 1 - به بیماری هاری دچار شدن . 2 - (عا.) (کن .) مغرور و سرمست شدن بر اثر افزونی مال و قدرت .
-
واژههای همآوا
-
حار
فرهنگ فارسی معین
(رّ) [ ع . ] (ص .) گرم ، سوزان .
-
جستوجو در متن
-
هاری
فرهنگ فارسی معین
(ص نسب .) منسوب به هار. 1 - سرگین کش ، کناس . 2 - خاکروبه کش .