کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ن کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نکوهیدن
فرهنگ فارسی معین
(نَ یا ن دَ) (مص م .) سرزنش کردن ، ملامت کردن .
-
نوا کردن
فرهنگ فارسی معین
(نَ. کَ دَ) (مص ل .) دستگیری کردن ، کمک کردن .
-
نسخ نمودن
فرهنگ فارسی معین
(نَ. نُ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) باطل کردن ، رد کردن .
-
نگندن
فرهنگ فارسی معین
(نَ یا نِ گَ دَ) (مص م .) 1 - آجیده کردن جامه ، بخیه کردن سوزنی . 2 - دفن کردن ، در چال گذاشتن مرده .
-
نمودن
فرهنگ فارسی معین
(نُ یا نَ دَ) [ په . ] 1 - (مص ل .) هویدا شدن ، آشکار شدن . 2 - (مص م .) آشکار کردن ، ظاهر کردن . 3 - (عا.) خسته کردن ، کلافه کردن .
-
پرچانگی کردن
فرهنگ فارسی معین
(پُ نِ. کَ دَ) (مص ل .) پر - حرفی کردن ، وراجی کردن .
-
نرم کردن
فرهنگ فارسی معین
(نَ. کَ دَ) (مص م .) 1 - آرام کردن . 2 - کوبیدن ، له کردن .
-
پس نشینی کردن
فرهنگ فارسی معین
(پَ. نَ. کَ دَ) (مص ل .) عقب نشینی کردن .
-
روییدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) ن مو کردن ، رشد کردن .
-
نفریدن
فرهنگ فارسی معین
(نَ دَ) (مص م .) نفرین کردن ، لعنت کردن .
-
گربه شانه کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ. کَ دَ) (مص ل .) حیله گری کردن .
-
نسک
فرهنگ فارسی معین
(نُ یا نَ یا نِ) [ ع . ] (مص ل .) عبادت کردن .
-
نر و لاس کردن
فرهنگ فارسی معین
(نَ رُ کَ دَ) (مص م .) (عا.) جور کردن و دسته بندی کردن چیزی .
-
اهانت
فرهنگ فارسی معین
(اِ نَ) [ ع . اهانة ] (مص م .) توهین کردن ، تحقیر کردن .
-
سنت کردن
فرهنگ فارسی معین
(سُ نَّ. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) ختنه کردن .