کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نی چلان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نی نی
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) (عا.) 1 - مردمک چشم . 2 - (عا.) عروسک به زبان کودکان 4 - بچة کوچولو.
-
نازک نی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ) (ص مر.) یکی از دو استخوان تشکیل دهندة ساق پا.
-
نی انبان
فرهنگ فارسی معین
(نِ یا نَ. اَ) (اِمر.) نوعی نی (نای ) که آلتی دمیدنی همراه دارد، شبیه انبان .
-
نی بست
فرهنگ فارسی معین
(نِ یا نَ بَ) (اِمر.) محوطه ای که با نی محصور کنند.
-
نی پیچ
فرهنگ فارسی معین
(نِ یا نَ) (اِمر.) لولة ساخته از مفتول یا غیره که بر او آن پوست یا پارچه گرفته ، یک سر آن به قلیان متصل است و سر دیگر به دهان (به هنگام کشیدن قلیان ).
-
نی دوده
فرهنگ فارسی معین
(نِ یا نَ دِ) (اِمر.) آلتی است برای کشیدن شیرة تریاک که مانند وافور دارای حقة گلی است و چوبی دارد و شیره را با چراغ به وسیلة آن می کشند.
-
نی شکر
فرهنگ فارسی معین
(نَ شَ یا نِ ش کَ) [ په . ] (اِمر.) نوعی از نی با ساقه های بلند که برگ های دراز و گل های سرخ کم رنگ دارد. در داخل آن شیره ای وجود دارد که از آن شکر به دست می آورند.
-
نی قلیان
فرهنگ فارسی معین
(نِ قَ) 1 - (اِمر.) نی ای که از آن قلیان سازند. 2 - (ص مر.) (عا.) شخص لاغر اندام .
-
نی لبک
فرهنگ فارسی معین
(نِ لَ بَ) (اِمر.) نی کوچک که با لب نواخته می شود.
-
قره نی
فرهنگ فارسی معین
(قَ رَ. نِ) [ تر - فا. ] (اِ.) نی بزرگ که از چوب و فلز ساخته می شود.
-
قلم نی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ) (اِمر.) قلمی که از ساقة نی تراشند و برای خوش نویسی به کار برند.