کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیکوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
وش
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) شملة دستار و علاقة مندیل و مانند آن .
-
وش
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص .) 1 - خوش ، زیبا. 2 - سره ، بی - غش .
-
وش
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (پس .) 1 - پسوند شباهت : ماه وش ، پریوش . 2 - پسوند رنگ : سیاه وش .
-
وش
فرهنگ فارسی معین
(وَ) [ گیل . ] (اِ.) 1 - پنبة پاک نکرده . 2 - پارچه و بافته ای ابریشمی .
-
نیک
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (ص .) 1 - خوب ، خوش . 2 - زیبا. 3 - خیلی ، زیاد.
-
وش کردن
فرهنگ فارسی معین
( وَ. کَ دَ)(مص م .) بی غش ساختن .
-
پیک نیک
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] (اِ.) گردش و تفریح دسته - جمعی در بیرون شهر.
-
نیک افتادن
فرهنگ فارسی معین
(اُ دَ) (مص ل .) خوشایند بودن .
-
نیک انجام
فرهنگ فارسی معین
(اَ) (ص مر.) خوش عاقبت .
-
نیک اختر
فرهنگ فارسی معین
(اَ تَ) (ص مر.) خوش طالع ، خوشبخت .
-
نیک پی
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (ص مر.) خجسته پی ، خوش - قدم .
-
نیک روز
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) بختیار، سعادتمند.
-
مروای نیک
فرهنگ فارسی معین
(مُ یِ) (اِ.) نام لحنی از سی لحن باربد.