کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیکاختر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نیک اختر
فرهنگ فارسی معین
(اَ تَ) (ص مر.) خوش طالع ، خوشبخت .
-
اختر
فرهنگ فارسی معین
(اَ تَ) [ په . ] (اِ.) ستاره ، کوکب ، نجم .
-
اختر
فرهنگ فارسی معین
شمار ( ~. شُ) (اِ. ص .) ستاره شناس ، منجم .
-
نیک
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (ص .) 1 - خوب ، خوش . 2 - زیبا. 3 - خیلی ، زیاد.
-
برگشته اختر
فرهنگ فارسی معین
( ~. گَ تَ. اَ تَ) (ص .) بدبخت ، بداقبال .
-
شوم اختر
فرهنگ فارسی معین
(اَ تَ) (ص مر.) بدبخت .
-
هفت اختر
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ تَ) (اِ.) هفت برادران ؛ صورت فلکی خرس بزرگ .
-
پیک نیک
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] (اِ.) گردش و تفریح دسته - جمعی در بیرون شهر.
-
نیک افتادن
فرهنگ فارسی معین
(اُ دَ) (مص ل .) خوشایند بودن .
-
نیک انجام
فرهنگ فارسی معین
(اَ) (ص مر.) خوش عاقبت .
-
نیک پی
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (ص مر.) خجسته پی ، خوش - قدم .
-
نیک روز
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) بختیار، سعادتمند.
-
مروای نیک
فرهنگ فارسی معین
(مُ یِ) (اِ.) نام لحنی از سی لحن باربد.
-
جستوجو در متن
-
بیداربخت
فرهنگ فارسی معین
(بَ) (ص مر.) خوشبخت ، نیک - اختر.