کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نیکی
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) خوبی ، احسان .
-
جستوجو در متن
-
نکویی
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (حامص .) نیکی ، نیکویی .
-
در
فرهنگ فارسی معین
(دَ رّ) [ ع . ] (اِ.) 1 - شیر، فراوانی شیر. 2 - نیکی ، نیکی بسیار. 3 - غنیمت .
-
آلاء
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] ( اِ.) جِ اِلی ؛ نیکی ها.
-
بهبودی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) 1 - خوبی ، نیکی . 2 - تندرستی .
-
خوشی
فرهنگ فارسی معین
(خُ) (حامص .) 1 - نیکی ،خوبی . 2 - شادمانی .
-
اکرام
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص م .) بزرگ داشتن ، احترام کردن . 2 - نیکی کردن . 3 - (اِمص .) بزرگداشت ، حرمت . 4 - احسان ، نیکی . ج . اکرامات .
-
تفضل
فرهنگ فارسی معین
(تَ فَ ضُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - برتری یافتن . 2 - نیکی کردن . 3 - (اِمص .) فزونی ، برتری . 4 - نیکی ، لطف .
-
استصلاح
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) طلب صلاح و نیکی کردن .
-
تنویه
فرهنگ فارسی معین
(تَ یِ) [ ع . ] (مص م .) بلندآوازه گردانیدن ، نام کسی را به نیکی بردن ، ستودن .
-
خیرخواه
فرهنگ فارسی معین
(خِ یا خَ. خا) [ ع - فا. ] (ص فا.) آن که نیکی دیگران را خواهد، خیراندیش .
-
شبر
فرهنگ فارسی معین
(شَ بَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - عطیه ، بخشش . 2 - خیر، نیکی .
-
غورت انداختن
فرهنگ فارسی معین
(اَ تَ) (عا.) دعوی باطل کردن ، چیزی را از نیکی یا بدی به خود بستن .
-
کیفر
فرهنگ فارسی معین
(کِ یا کَ یْ فَ) (اِ.) جزا، پاداش ، مکافات نیکی و بدی .