کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیم تنه یا ژیلت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نیم لنگ
فرهنگ فارسی معین
(لَ) (اِ.) 1 - کمان دان ، غلافِ کمان . 2 - ترکش ، تیردان .
-
نیم وجبی
فرهنگ فارسی معین
(وَ جَ)(ص نسب .)1 - (عا.) بسیار کوتاه ، کوتاه قد. 2 - آن چه که طول و ارتفاعش معادل نیم وجب باشد.
-
نیم من شدن
فرهنگ فارسی معین
(مَ. شُ دَ) (عا.) عادلانه قضاوت کردن ، انصاف دادن .
-
جستوجو در متن
-
بدنه
فرهنگ فارسی معین
(بَ دَ نِ یا نَ) [ ع . ] ( اِ.) تنه ، پیکر.
-
ارخالق
فرهنگ فارسی معین
(اَ لِ یا لُ) [ تر. ] (اِ.) نیم تنه ای که مردان و زنان می پوشیدند و لای رویه و آستر آن پنبه قرار می دادند.
-
کاپشن
فرهنگ فارسی معین
(شَ) (اِ.) نیم تنه ای که سر آستین و لبة پایین آن تنگ تر است و جلو آن با تکمه یا زیپ بسته می شود.
-
جلبک
فرهنگ فارسی معین
(جُ بَ) (اِ.) نوعی رُستنی بدون ریشه و ساقه و برگ ، به رنگ سبز و گاهی قهوه ای یا سرخ که روی آب ها و تنه درختان به وجود می آید.
-
حشفه
فرهنگ فارسی معین
(حَ شْ فِ یا فَ) [ ع . حشفة ] (اِ.) 1 - ریشه های گیاه که پس از درو در زمین باقی ماند.2 - قسمت انتهای قدامی آلت مرد که کمی حجیم تر از تنه می باشد.