کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نیمه
فرهنگ فارسی معین
(مِ) (اِ.) 1 - نصف هر چیز. 2 - پارچه ای که به وسیلة آن روی خود را پوشند، برقع . 3 - نصف آجر یا خشت .
-
جستوجو در متن
-
انصاف
فرهنگ فارسی معین
(اِ) [ ع . ] (مص ل .) به نیمه رسیدن . نیمة چیزی را گرفتن .
-
نصف
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ ع . ] (اِ.) نیمه ، یک دوم از هر چیز.
-
تنصیف
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) دو نیمه شدن .
-
انصاف
فرهنگ فارسی معین
(اَ) [ ع . ] جِ نصف ؛ نیم ها، نیمه ها.
-
نصفه
فرهنگ فارسی معین
(نِ فِ) (اِ. ق .) (عا.) نیمه .
-
ولرم
فرهنگ فارسی معین
(وِ لَ) (ص .) (عا.) آب نیمه گرم .
-
شطر
فرهنگ فارسی معین
(شَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - جزو، پاره . 2 - نیمة چیزی .
-
نیم تاج
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) نوعی وسیلة زینتی شبیه تاج نیمه که بر سر عروس می گذارند.
-
نیم کره
فرهنگ فارسی معین
(کُ رَ یا رِ) (اِمر.) هر نیمة کرة زمین که به وسیلة خط استوا جدا شده .
-
فلقه
فرهنگ فارسی معین
(فَ قَ یا ق ) [ ع . فلقة ] (اِ.) نیمة چیزی که از هم شکافته باشند.
-
کاغذ کالک
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِمر.) نوعی کاغذ نیمه شفاف که در نقشه کشی و طراحی و کپی - برداری به کار می رود.
-
لپه
فرهنگ فارسی معین
(لَ پِّ) (اِ.) 1 - هر یک از دو نیمة دانة باقلا و نخود و لوبیا و دیگر حبوبات که قابل نیمه شدن باشند. 2 - برگ اولیه یا رویانی در دانه . 3 - فرآورده ای از نخود، به ویژه نخود سیاه .
-
بارفتن
فرهنگ فارسی معین
(فَ تَ) [ ازفر. ] ( اِ.) فرآورده های بلوری مات به صورت ظروف و اشیاء تزیینی نیمه شفاف که از نوعی خاک چینی ساخته شده اند.