کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیستی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نیستی
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) 1 - ناپدیدی ، فنا. 2 - فقر.
-
جستوجو در متن
-
هلاک
فرهنگ فارسی معین
(هَ) [ ع . ] (اِمص .) نیستی ، فنا.
-
نبود
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (مص مر.) عدم ، نیستی .
-
هلاکت
فرهنگ فارسی معین
(هَ کَ) [ ازع . ] (اِمص .) نیستی ، مرگ .
-
اعدام
فرهنگ فارسی معین
( اَ) [ ع . ] (اِ.) جِ عدم ؛ نیست ها، نیستی ها.
-
عدم
فرهنگ فارسی معین
(عَ دَ) [ ع . ] (اِمص .) نیستی ، نابودی .
-
فرا آب کردن
فرهنگ فارسی معین
(فَ. کَ دَ) (مص م .) نیست کردن ، به نیستی افکندن .
-
بوار
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - نیست شدن ، هلاک گشتن . 2 - نیستی ، کساد.
-
دارالفناء
فرهنگ فارسی معین
( ~. فَ) [ ع . ] (اِمر.)1 - سرای نیستی . 2 - کنایه از: دنیا.
-
انعدام
فرهنگ فارسی معین
(اِ عِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) معدوم شدن ، نابود شدن . 2 - (اِمص .) نیستی ، نابودی .
-
عنت
فرهنگ فارسی معین
(عَ نَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) به رنج و دشواری افتادن . 2 - هلاک شدن . 3 - (اِمص .) تباهی ، نیستی .
-
فنا
فرهنگ فارسی معین
(فَ) [ ع . فناء ] 1 - (مص ل .) نیست شدن ، نابود شدن . 2 - (اِمص .) نیستی ، نابودی .
-
فوت
فرهنگ فارسی معین
(فُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) مردن ، درگذشتن . 2 - (اِمص .) مرگ ، نیستی .
-
فوات
فرهنگ فارسی معین
(فَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .)مردن ، درگذشتن . 2 - گذشتن زمان انجام کاری . 3 - (اِمص .) مرگ ، نیستی . 4 - از دست رفتن فرصت .