کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیزه بازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نیزه بندکن
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ کُ) (ص فا.) (عا.) = نیزه بندکننده : کسی که با پررویی از مردم چیز ستاند، تیغ زن .
-
نیزه گذار
فرهنگ فارسی معین
( ~. گُ) (ص فا.) پرتاب کنندة نیزه .
-
جستوجو در متن
-
پیک
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) ورق بازی که بر آن صورتی چون سر نیزه است و به همین مناسبت آن را بدین نام خوانند.
-
خشت
فرهنگ فارسی معین
(خِ) (اِ.) 1 - آجر خام . 2 - نیزة کوچک . 3 - یکی از نقش های چهارگانة ورق بازی . ؛~ در آب زدن کنایه از: کار بیهوده کردن .