کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیاز کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نیاز کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص ل .) درخواست کردن ، التماس نمودن .
-
واژههای مشابه
-
نیاز داشتن
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (مص ل .) محتاج بودن .
-
جستوجو در متن
-
اغنا
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . اغناء ] (مص م .) بی نیاز کردن .
-
انجاز
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .) 1 - برآوردن نیاز. 2 - وفا کردن وعده .
-
چاویدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) 1 - نالیدن . 2 - راز و نیاز عاشقانه کردن .
-
مناجات
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . مناجاة ] (مص ل .) راز و نیاز کردن با خداوند.
-
فراغت دادن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) 1 - آرام کردن ، آسایش دادن . 2 - فرصت دادن . 3 - بی نیاز کردن .
-
آراستن
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ په . ] (مص م .) 1 - زینت دادن ، زیور کردن . 2 - نظم دادن . 3 - آماده کردن . 4 - قصد کردن . 5 - مجهّز کردن (سپاه ). 6 - هماهنگ کردن (موسیقی ). 7 - غنی کردن ، بی نیاز کردن . 8 - گماشتن ، مأمور کردن . 9 - منقش کردن . 10 - آباد کردن ، معمور کردن...
-
سیلی
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) ضربه ای که به وسیلة کف دست به چهرة کسی زنند؛ تپانچه . ؛ با ~ صورت خود را سرخ نگه داشتن کنایه از: در عین تنگدستی آبروداری کردن ، به ظاهر خود را بی نیاز جلوه دادن .