کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نژاده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نژاده
فرهنگ فارسی معین
(نِ یا نَ دِ) (ص .) اصیل ، نجیب .
-
جستوجو در متن
-
اصالت
فرهنگ فارسی معین
(اَ لَ) [ ع . اصالة ] (اِمص .) 1 - نژاده بودن ، اصیل بودن . 2 - نجابت داشتن .
-
نژاد
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِ.) 1 - اصل ، نسب ، گوهر. 2 - اصیل ، نژاده .
-
جوهردار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ معر - فا. ] (ص مر.) 1 - نژاده ، اصیل . 2 - مستعد، کاری . 3 - شمشیر و تیغ آبداده و تیز.
-
آریستوکراسی
فرهنگ فارسی معین
( ~. ) [ یو . ] ( اِ.) نژاده سالاری ، حکومت اشراف و اعیان (در فلسفة سیاسی یونان به معنای حکومت کسانی بود که از لحاظ کمال انسانی از دیگران برترند).