کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نُم خدا = نام خدا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نم
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ په . ] (اِ.) 1 - رطوبت . 2 - قطره . 3 - آب اندک . ؛ ~ پس ندادن (عا.) خسیس بودن ، بخیل بودن .
-
نم نم
فرهنگ فارسی معین
(نَ. نَ) (اِمر.) ریزریز، آهسته آهسته .
-
پف نم
فرهنگ فارسی معین
(پُ. نَ) (اِمر.) (عا.) آب دهان .
-
نم کرده
فرهنگ فارسی معین
(نَ. کَ دِ) (ص مف .) 1 - رطوبت کشیده ، اندکی آب زده . 2 - (کن .) (عا.) رفیقه ، معشوقه .
-
نم کشیدن
فرهنگ فارسی معین
(نَ. کِ دَ) (مص ل .) 1 - رطوبت دیدن . 2 - کنایه از: بی اثر شدن ، فاقد قدرت شدن .
-
نم نمک
فرهنگ فارسی معین
(نَ. نَ مَ) (ق مر.) اندک اندک .
-
جستوجو در متن
-
علی اللهی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) فرقه ای که خدا را با نام علی خواند.
-
صبار
فرهنگ فارسی معین
(صَ بّ) [ ع . ] (ص .) 1 - بسیار شکیبا، شدیدالبصر. 2 - یکی از نام های خدای تعالی . 3 - کسی که ضمیرش در خدا و برای خدا و به وسیلة خداست . (تصوف ).
-
خدا
فرهنگ فارسی معین
(خُ) [ په . ] (اِ.) 1 - آفرینندة جهان . 2 - مالک ، صاحب .
-
لله
فرهنگ فارسی معین
(لِ لْ لا) [ ع . ] (ق .) برای خدا، برای رضای خدا.
-
هرمز
فرهنگ فارسی معین
(هُ مُ) (اِ.)= هرمزد. اورمزد. اهورامزدا: 1 - نام خدا. 2 - نام سیارة مشتری . 3 - نام روز اول از هر ماه خورشیدی .
-
باسمه تعالی
فرهنگ فارسی معین
(بِ مِ هی تَ لا) [ ع . ] (شب جم .) به نام خدا که والاست .
-
آته ئیست
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ فر. ] ( ص . اِ.) منکر وجود خدا، بی اعتقاد به وجود خدا.
-
انشاءالله
فرهنگ فارسی معین
(اِ اَ لْ لا) [ ع . ] (شب جم .) 1 - اگر خدا بخواهد (هنگام اظهار امیدواری در مورد برآورده شدن حاجتی ). 2 - به امید خدا.