کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نوید
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (اِ.) 1 - خبر خوش ، بشارت . 2 - وعدة نیک .
-
جستوجو در متن
-
وعد
فرهنگ فارسی معین
(وَ) [ ع . ] 1 - (اِ.) نوید، مژده . 2 - (اِمص .) نوید دهی .
-
ایتوک
فرهنگ فارسی معین
(اِ) مژده ، خبر خوش ، نوید.
-
میلاوه
فرهنگ فارسی معین
(وِ) (اِ.) 1 - شاگردانه ، انعام . 2 - نوید، مژدگانی .
-
زبان دادن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ) (مص ل .) 1 - وعده دادن ، نوید دادن . 2 - اجازه دادن .
-
بشارت
فرهنگ فارسی معین
(بَ رَ) [ ع . ] 1 - (اِمص .) خبر خوش دادن ، نوید دادن . 2 - ( اِ.) مژده ، خبر خوش . 3 - نکویی ، جمال .
-
خرام
فرهنگ فارسی معین
(خَ یا خِ) (اِ.) 1 - رفتار از روی ناز و زیبایی . 2 - وفای به وعده . 3 - نوید، مژده .
-
وعده
فرهنگ فارسی معین
(وَ د ) [ ع . وعدة ] (اِ.) 1 - نوید. 2 - قول ، قرار، پیمان .3 - در فارسی به معنای دفعه ، مرتبه .
-
مژدگانی
فرهنگ فارسی معین
(مُ دِ) (اِ.) 1 - نوید. 2 - پول یا هدیه ای که به آورندة خبر خوش می دهند.
-
پیش پرده
فرهنگ فارسی معین
(پَ دِ) (اِ.) فیلم کوتاهی که دربردارندة منتخبی از نماهای حساس و جذاب فیلم اصلی باشد و نمایش فیلم اصلی را در آینده ای نزدیک نوید دهد.