کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوک تیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
خلانیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (مص م .) فرو کردن ، فرو کردن چیزی باریک و نوک تیز.
-
سک
فرهنگ فارسی معین
(سُ) (اِ.)چوبی نوک تیز که با آن چارپایان را برانند.
-
پیکان
فرهنگ فارسی معین
(پِ) (اِ.) آهن نوک تیز سر تیر و نیزه .
-
خار
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) 1 - گیاهی که دارای شاخه های باریک و نوک تیز و خراشنده است ، شوک . 2 - هر یک از سیخ های نوک شاخه های درختان ، تیغ درخت . 3 - هر چیز نوک تیز و خراشنده . 4 - هر یک از تیغ های مهرة گردن .
-
خلش
فرهنگ فارسی معین
(خَ لِ) (اِمص .) فرو بردن چیزی باریک و نوک تیز در جایی .
-
خله
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) هر چیز نوک تیز که جایی بخلد و فرو رود مانند سوزن ، جوال دوز.
-
خلیدن
فرهنگ فارسی معین
(خَ دَ) (مص ل .) فرو رفتن چیزی نوک تیز در چیز دیگر.
-
قارماق
فرهنگ فارسی معین
[ تر. ] (اِ.) چنگکی فلزی و نوک تیز که بر سر دام ماهی نصب کنند.
-
نیش دار
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) 1 - آن که نیش دارد. 2 - دارای نوک تیز. 3 - اهانت آمیز.
-
خنجر
فرهنگ فارسی معین
(خَ جَ) [ ع . ] (اِ.) سلاحی به اندازة کارد که نوک تیز دارد و تیغه اش کج و برنده است .
-
سرنیزه
فرهنگ فارسی معین
(سَ. نِ یا نَ زِ یا زَ) (اِمر.) آلتی فولادین و نوک تیز که آن را بالای نیزه یا تفنگ نصب کنند.
-
نیزه
فرهنگ فارسی معین
(نِ زِ) (اِ.) چوبی دراز و سخت که بر سر آن آهن نوک تیز نصب می کردند.
-
نیش
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - هرچیز نوک تیز. 2 - عضوی که حشرات گزنده با آن می گزند. 3 - (عا.) دهان .
-
کلنگ
فرهنگ فارسی معین
(کُ لَ) (اِ.) 1 - آلت آهنی نوک تیز که از آن برای کندن جاهای سفت زمین استفاده می کنند. 2 - دُرنا.
-
مداد تراش
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) [ ع - فا. ] (اِ.) وسیله ای با یک تیغة ثابت یا چرخان برای تیز کردن یا تراشیدن نوک مداد.